آریوبرزن سردار بزرگ ایرانی

تاریخ ایران مملو از سرداران و دلاوران بزرگی است که برای حفظ این مرز و بوم از جان خود مایه گذاشته اند که اطلاعات محدودی از آنها موجود می باشد که آن هم در کتب یونانی آمده است آنچنانکه به گفته عبدالرفیع «... اگر مورخان یونانی ذکری از این وقایع نکرده بودند، اصلا خبری از این فداکاری و وظیفه شناسیهای بزرگ ملی به ما نمیرسید.»
اگر به جستوجوی شخصیت و اطلاعاتی درباره سردار ایرانی در منابع گوناگون بپردازیم جز نامش و چند سطر کوتاه که آن هم در کتب تاریخی چون یونانی مانند آریان، دیودور، کنت کورث و پلیین که از مورخان عهد قدیم می باشند چیزی عایدمان نمیشود .
حمله اسکندر به ایران
اسکندر مقدونی در سال ۳۳۱ قبل از میلاد پس از پیروزی در سومین جنگ خود با ایرانیان (جنگ گوگامل) و شکست پایانی ایرانیان، قصد عزیمت به «پارس» پایتخت ایران را داشت که با وقوع خسوف، نظم سپاه بر هم ریخت. مقدونیها بر این باور بودند که خسوف بیانگر واقعهای تلخ و دشواری بسیار است، پس بسیاری از ادامه مسیر سرباز زدند. کنت کورث در کتاب تاریخ اسکندر خود آورده است: «در شب نخست ماه گرفت و به نظر مقدونیها چنین آمد که پردهای خونین رنگ روی ماه کشیده و از نور آن کاسته شده است... این حادثه نزدیک بود موجب شورش گردد که اسکندر اهمیت موقع را دریافته و در همان وقت کاهنان مصری را خواسته عقیده آنان را درباره خسوف خواست... کاهنان مصری میدانستند تحولاتی در زمان روی میدهد و ماه میگیرد... ولی آنچه از این حساب معلوم میشود سری است که کاهنان از مردم پنهان میدارند. اگر عقیده آنان را متابعت کنیم آفتاب ستاره یونان است و ماه ستاره ایران. بنابراین هرگاه ماه بگیرد بلیه و انهدامی برای پارسیان است.» انتشار این خبر در میان لشکر موجب امید و همراهی آنان با اسکندر میشود .
اسکندر با سپاهیان خود از راه کوهستان که به درون پارس امتداد مییافت پیش میرفت، چراکه میخواست قوایی را که پارسیها در این راه تدارک دیده بودند در پشت مقدونیها زنده نمانند. وی غارتکنان پیش رفت و در روز سوم وارد پارس شد و روز پنجم به دربند پارس رسید. در این هنگام آریوبرزن سردار اکسینی هخامنشیان این تنگه «تنگ تکآب» را اشغال کرده بود.
آریوبرزن سردار شجاع و فداکار ایرانی به گفته آریان در این دربند دیواری ساخته بود که مانع از ورود اسکندر به پارس شود. او به همراه خواهرش «یوتاب» برای مقابله با سپاهیان اسکندر سدی ساخته بودند که هیچ کس توان عبور از آن را نداشته و هر کس هم تلاشی میکرد با غلتاندن سنگها به پایین تنگه مانع از ادامه راه او میشدند. تعداد کشتههای سپاه اسکندر لحظه به لحظه بیشتر میشد. از سوی دیگر اسکندر با بزرگان سپاهش به شور نشسته و از پیشگویش «ایستاندر» راه چاره خواست. به گفته کنت کورث: پیشگو به اسکندر گفته بود که یک نفر از اهل لیکیه تو را به پارسی وارد میکند.» در پی سؤالات اسکندر چوپانی اهل لیکیه به نام «لی بانی» که به یونانی هم تسلط کامل داشت از کوره راهی کوهستانی سخن به میان آورد که عبور از آن بسیار دشوار و تقریبا غیر ممکن بود. اما اگر امکان گذر سپاهیان اسکندر به وجود میآمد از پشت سپاهیان آریوبرزن بیرون میآمدند. لی بانی که دل خوشی از حکومت ایران نداشت و یک بار نیز توسط حکومت هخامنشیان دستگیر شده بود مسیری که همیشه رمهها را از آن عبور میداد، به اسکندر و سپاهش نشان داد و راهنمای این مسیر شد. اسکندر با سپاه خود از پشت سربازان ایرانی درآمد و شبیخون زد. درگیری میان دو سپاه آغاز شد و لحظه به لحظه گسترش پیدا کرد .
پس از جنگهای پیدرپی، اسکندر از شجاعت آریوبرزن خوشش آمده و به او میگوید اگر تسلیم شود سر سلامت به در میبرد، ولی آریوبرزن در جوابش میگوید: «شاهنشاه ایران مرا به اینجا فرستاده تا از این مکان دفاع کنم و من تا جان در بدن دارم از این مکان دفاع خواهم کرد.» اسکندر نیز در جواب او گفته بود: «شاه تو فرار کرده. تو نیز تسلیم شو تا به پاس شجاعتت تو را فرمانروای ایران کنم.» ولی آریوبرزن در پاسخ گفته بود «پس حالا که شاهنشاه رفته من نیز در این مکان میمانم و آنقدر مبارزه میکنم تا بمیرم.» اسکندر که پایداری آریوبرزن را دید دستور داد تا او را از راه دور و با نیزه و تیر بزنند. و آنها آنقدر با تیر و نیزه او را زدند که یک نقطهٔ سالم در بدن او باقی نماند و پس از مرگ او را در همان محل به خاک سپردند. در این کتاب که البته داستانگونه به ذکر حوادث پرداخته، آمده است: «شیوه مرگ آریوبرزن همانند لئونیداس قهرمان یونانی جنگ با خشایارشا بوده است» و در بخش دیگر کتاب بیان میکند که اسکندر به سربازانش دستور میدهد قبری برای این سردار ایرانی ساخته و روی آن بنویسند به یاد لئونیداس.
عبدالرفیع حقیقت در بخشی از کتاب خود به شباهتها و تفاوتهای لئونیداس اسپارتی قهرمان یونانی و آریوبرزن میپردازد. او معتقد است: «جنگ دربند پارس بسیار شبیه به جنگ ترموپیل است و نحوه مرگ آن دو نیز به یک شیوه بیان گشته اما تفاوت عمده این دو شخصیت در آن است که در یونان اسامی دلیران ثبت شد و در تاریخ ماند و روی قبر آنها کتیبهها نویساندند و نام آنها را تجلیل کردند اما در ایران این گونه نبود.» او در پایان این فصل کتابش درباره آریوبرزن اینگونه مینویسد: «برای آریبرزن (آریوبرزن) مدافع دلاور در بند پارس و بهتیس کوتوال غزه دو سرداری بودند که به طور کامل در راه میهن عزیز خود ادای وظیفه و جاننثاری کردند و در حقیقت نام آنها را باید در ردیف شهیدان وطن ثبت و ضبط کرد و یاد و خاطره آنان را برای همیشه تقدیس نمود.»
تمام داستان سردار بزرگ ایرانی محدود به همین چند سطر است که در برخی کتب با شرح و تفصیل بیشتر به آن پرداخته متأسفانه با وجود چنین قهرمانانی در تاریخ کشورمان در بسیاری موارد تنها به ذکر نام آنها بسنده باید کرد.
برای مشاهده انواع مدل های جواهرات فروشگاه گوهرافشان روی لینک کلیک نمائید
ارتباط با ادمین جهت مشاوره
Admin WhatsApp
آدرس پیج اینستاگرام
instagram.com/goharrafshan
لینک عضویت در کانال تلگرام
gohar_afshan@